مقابل تنه زدن. کوس یافتن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : خر به بازار ری فراوانست باخبر باش تا تنه نخوری. نشاطی خان (از یادداشت ایضاً). رجوع به تنه زدن و تنه و دیگر ترکیبهای آن شود
مقابل تنه زدن. کوس یافتن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : خر به بازار ری فراوانست باخبر باش تا تنه نخوری. نشاطی خان (از یادداشت ایضاً). رجوع به تنه زدن و تنه و دیگر ترکیبهای آن شود
خوردن گه، در تداول، مجازاً، سخنان بی ربط گفتن. سخن یا عبارتی خارج از اندازۀ خویش گفتن، فضولی. فضولی کردن. - گه جن خورده، در مقام تحقیر به کسی میگویند که پیش گویی بیجا میکند. (فرهنگ نظام)
خوردن گه، در تداول، مجازاً، سخنان بی ربط گفتن. سخن یا عبارتی خارج از اندازۀ خویش گفتن، فضولی. فضولی کردن. - گه جن خورده، در مقام تحقیر به کسی میگویند که پیش گویی بیجا میکند. (فرهنگ نظام)
از تعجب به حرکت آمدن. بر اثر تعجب لرزشی ناگهانی بر اندام افتادن. (فرهنگ لغات عامیانه). ناگهان ترسیدن. از خبری یا گفتاری یک باره متحیر شدن و سخت عجب کردن. از دیدن امری غیرمنتظره یا شنیدن چیزی نامترصد دفعتاً ترس و شگفتی در کسی پدید آمدن. (یادداشت مؤلف)
از تعجب به حرکت آمدن. بر اثر تعجب لرزشی ناگهانی بر اندام افتادن. (فرهنگ لغات عامیانه). ناگهان ترسیدن. از خبری یا گفتاری یک باره متحیر شدن و سخت عجب کردن. از دیدن امری غیرمنتظره یا شنیدن چیزی نامترصد دفعتاً ترس و شگفتی در کسی پدید آمدن. (یادداشت مؤلف)
بسته شدن با گره: رشته ام تاب گره خوردن زکوتاهی نداشت اینقدر پیچیدگی افتاد در کارم چرا؟ میرزا معز فطرت (از آنندراج). قفل وسواسی است در کف رشتۀ اعمالها میخورد صد جا گره تا یک گره وا میشود. میرزا یوسف واله (از آنندراج)
بسته شدن با گره: رشته ام تاب گره خوردن زکوتاهی نداشت اینقدر پیچیدگی افتاد در کارم چرا؟ میرزا معز فطرت (از آنندراج). قفل وسواسی است در کف رشتۀ اعمالها میخورد صد جا گره تا یک گره وا میشود. میرزا یوسف واله (از آنندراج)
غم و اندوه خوردن. غم و اندوه را در دل پنهان کردن و اظهار وی نکردن. (ناظم الاطباء). رجوع به غصه شود: باز رفتند و غصه میخوردند خواجه را جستجوی میکردند. نظامی. نباشد سود من زین قصه کردن به جز اندوه جان و غصه خوردن. نظامی. چون حاصل آدمی درین شورستان جز خوردن غصه نیست یاکندن جان. خیام. می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی گوید ترا که باده مخور گو هو الغفور. حافظ
غم و اندوه خوردن. غم و اندوه را در دل پنهان کردن و اظهار وی نکردن. (ناظم الاطباء). رجوع به غصه شود: باز رفتند و غصه میخوردند خواجه را جستجوی میکردند. نظامی. نباشد سود من زین قصه کردن به جز اندوه جان و غصه خوردن. نظامی. چون حاصل آدمی درین شورستان جز خوردن غصه نیست یاکندن جان. خیام. می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی گوید ترا که باده مخور گو هو الغفور. حافظ
اگر کسی به خواب دید پیه خورد، دلیل که خیر و منفعت و فراخی یابد. اگر بیند پیه گوسفند داشت و می خورد، دلیل است به قدر آن وی را مال حلال آید. اگر بیند که پیه جانوری می خورد و گوشت او حلال است، دلیل که مال حلال یابد. محمد بن سیرین دیدن پیه در خواب بر سه وجه باشد. اول: نعمت. دوم: مال و منفعت. سوم: گشایش کارهای بسته.
اگر کسی به خواب دید پیه خورد، دلیل که خیر و منفعت و فراخی یابد. اگر بیند پیه گوسفند داشت و می خورد، دلیل است به قدر آن وی را مال حلال آید. اگر بیند که پیه جانوری می خورد و گوشت او حلال است، دلیل که مال حلال یابد. محمد بن سیرین دیدن پیه در خواب بر سه وجه باشد. اول: نعمت. دوم: مال و منفعت. سوم: گشایش کارهای بسته.
حب خوردن در خواب، اگر بیند از برای بیماری خورد و دید که درخوردن آن شفا و منفعت یابد، دلیل بر خیر و منفعت کارها کند اگر بیند که از دارو خوردن او را منفعت نبود، تاویلش به خلاف این است. محمد بن سیرین
حب خوردن در خواب، اگر بیند از برای بیماری خورد و دید که درخوردن آن شفا و منفعت یابد، دلیل بر خیر و منفعت کارها کند اگر بیند که از دارو خوردن او را منفعت نبود، تاویلش به خلاف این است. محمد بن سیرین